گرانترین گروه هستیم شما نیما بانكی را یادتان میآید؟ حدود 10 سال پیش بود، شبكه 3 یك سریالی میداد به اسم «فروشگاه». نیما بانكی آنجا نقش پسر خانواده را بازی میكرد. تكه كلامش را یادتان هست: «خویش خواشما». مدتی خبر از نیما نبود تا این كه با شروع جام جهانی او را در تیزرهای تلویزیونی سامسونگ دیدیم. بعد كه بیشتر كنجكاو شدیم معلوم شد كه نیما خان در تمام مدتی كه غیب شده بود، تیزر تبلیغاتی میساخته. آن هم چه تیزرهایی! مصاحبه با امیر قهرایی-نیما بانكی-رامبد جوان و سحر ولدبیگی به بهانه تیزرسازی آنها. منبع:همشهری جوان
خیلی وقت است كه نیما بانكی را روی پردة سینما یا توی تلویزیون نمیبینیم. من اصلا بازیگر نیستم، آدم گاهی خودش احساس میكند كه این كاره نیست. حالا یك اتفاقی افتاد و 10 سال پیش یك نقش بازی كردم، ولی كار من این نیست. از همان اول هم علاقهام كارگردانی بود. چند سال است كار تیزر میكنی؟ الان 12 سالی میشود. چند تا تیزر ساختی؟ تا چهار سال پیش حدود ششصد و هفتاد هشتاد تا بود. ضرب و تقسیم كه بكنیم میشود سالی حدود پنجاه تا شصت تیزر. بنابراین نباید كار چندان وقتگیری باشد؟ زمان كه زیاد میبرد، ولی كارها با هم فرق دارند. مثلا تبلیغات رادیویی خیلی زود تمام میشوند، ولی كاری مثل ساژم زمان بیشتری میبرد. اسم ساژم را آوردی. به غیر از این، تبلیغات معروفی كه كار كردی كدامها بودند؟ مجموعه سامسونگها. تبلیغات جدید پارسه. موتورسیكلت هوندا. چه شد كه آمدی سراغ تیزرسازی؟ غم نان. ظاهرا نان خوبی هم دارد. بستگی دارد. میتوانی nمیلیون بگیری و با سیصد تومان سر و تهاش را هم بیاوری. اینجوری پولش خوب است. اما من بیشتر در ادامه پیدا كردن كارهایم سود میكنم تا توی یك پروژه. یعنی بیشتر قراردادهای درازمدت را میبندم. هنرپیشههایت را از كجا میآوری؟ گروههای دیگر معمولا برای خودشان فهرست دارند ولی ما چون میخواهیم كارهایمان متفاوت باشد از بین دوست و فامیل آدم پیدا میكنیم. كسانی كه در دسترس هستند و خیالت راحت است كه نمیروند یك جای دیگر هم بازی كنند. بابت كارهایی كه میسازی چقدر پول میگیری؟ ما در واقع گرانترین گروه هستیم. با اطلاعاتی كه دارم فكر میكنم اختلافم با گروههای دیگر بیش از سه میلیون تومان است. ثانیهای پول میگیرید؟ حساب ثانیهای اشتباه است. وقتی كه من این همه دكور میسازم و عوامل میآورم نمیتوانم ثانیهای حساب و كتاب كنم. من مثل فیلم، سكانس به سكانس فیلم میگیرم. بعد توی مونتاژ كار را درست میكنم. مبلغ قراردادهای ما زمانی نیست، پروژهای است. سناریوی تبلیغهایی كه میسازی از كجا میآید؟ سناریو تیم ایدهپردازی میخواهد. همه ایده میدهند تا سناریو دربیاید. از دكور اینجا معلوم است برای تیزرهایت خیلی هزینه میكنی. آره. دكور اینجا شش میلیون تومان خرج برداشته. پدرم (رضا بانكی ـ فیلمبردار سینما) كه میآید اینجا میگوید شما دیوانهاید، مگر دارید بن هور میسازید؟ ما برای یك تیزر بیست و دو تا سی ثانیهای، نوزده تا بیست و دو نفر عوامل حرفهای داریم. شما مستقل كار میسازید یا با شركتی جایی كار میكنید؟ ما یك گروه مستقلایم. شركتهای تبلیغاتی فقط دنبال كارمزد كار هستند. این كیفیت كار را پایین میآورد. گروه ما هیچوقت نمیرود دنبال كار، عموما مشتریها میآیند سراغمان. این كار را ادامه میدهی یا این كه میروی دنبال كارگردانی سینما؟ من در واقع فیلمسازم. خیلی فیلم كوتاه و مستند دارم. پارسال هم یك فیلم كوتاه ساختم به نیت گرفتن مجوز كارگردانی سینما. فكر كنم تا آخر امسال یا اوایل سال دیگر یك فیلم سینمایی با نام من ببینید. ما خنگ هستیم مطمئنا فكر نمیكردید این یكی تیزرساز باشد. رامبد جوان را همه با «خانه سبز» میشناسند. با «نوعی دیگر» با «صورتی» و با «اسپاگتی در 8 دقیقه». رامبد اما یكی از تیزرسازهای قدیمی است. اولین سری تبلیغات سمند ایران خودرو كار او بود. شوكو پارس، آب معدنی داماش، تبلیغات بانكهای سپه و ملت و... چند تا تیزر ساختی تا حالا؟ بالای چهارصد و پنجاه تا. ای ول! پس خیلی وقت است مشغولی. از فروردین 76. خانه سبز تازه تمام شده بود. آن روزها خیلی توی بورس بودی. چهره بودن چقدر در گرفتن كار تبلیغاتی تأثیر داشت؟ بیتأثیر نبود. هر تیزری كه میسازی چقدر كار میبرد؟ هر تیزر معمولا در یك روز فیلمبرداری میشود. دو روز هم بگذار برای پیش تولید و پس تولید، مجموعا پنج روز. چی شد به فكر تیزر ساختن افتادی؟ همان سالهای 76 ـ 75 فهمیدم كه بازیگری كار خطرناكی است برای گذران زندگی. عمدة دلیلش درآمدزایی بود. البته به هر حال به رشتة من هم مربوط میشد. تیزرسازی تمرین خوبی است برای فیلمسازی؛ تروكاژ، دیوانهبازی، اینها همهاش تجربههای جذابی است. پس این یك كاری است كنار بازیگری؟ تصمیم این بود كه یك حرفهای داشته باشم كه از طریقش پول در بیاورم. تا مجبور نشوم برای پول درآوردن و زندگی كردن توی هر فیلمی بازی كنم. در سال مگر چند تا كار خوب ساخته میشود؟ نهایتا سالی دو تا كار خوب بتوانی بكنی. تازه اگر خوششانس باشی. اگر نخواهی این كار را بكنی باید بروی توی همة فیلمهای درپیت بازی كنی. اینطوری هم اعصاب خودت خرد میشود هم تماشاچیات را از دست میدهی. حالا درآمد تیزرسازی این قدر خوب است كه دیگر اعصابت خرد نشود؟ آن موقعها كه خیلی خوب بود. تا اوایل سال 80 هم خوب بود. ولی الان اینقدر شركت زیاد شده كه كار را خراب كرده. برای همین دو، سه سال است كه كم تیزر میسازم. برای هر تیزر چقدر پول میگیری؟ حداقل قیمت من 3 تا 5/3 میلیون تومان است. شما گروهی كار میكنید؟ تا سال 81 خودمان شركت داشتیم، بعدش تیمی كار كردم. لابهلای كارهایم هم با شركتها كار میكنم و هم مستقیم با خود مشتری. توی این گروه، تیم ایدهپرداز هم داری؟ آره. یك سری جوان هستند كه مینشینند و حرف میزنند و ایدهها در میآید. توی گروه ایدهپردازی آهنگساز داریم، گرافیست داریم، حتی دانشجوی شهرسازی هم داریم. توی تبلیغهای ایرانی كدام را دوست داری؟ كارهای نیما بانكی، تبلیغات سامسونگ. موتورسیكلت هوندا هم خوب بود. البته صدایش صدای خودم بود. اسنوا هم تبلیغ خوبی دارد. چند درصد كارهایت مجوز پخش میگیرند؟ نصف تیزرهایم رد شدهاند. شورای بازرگانی تلویزیون یك دورهای خیلی به این كار آسیب زد. یك بار یك تبلیغ متفاوت با فضای طنز برای بانك ملت ساختم. خود بانك تیزر را تأیید كرد ولی تلویزیون ردش كرد. گفتند شما با بانك شوخی كردید. گفتم مگر بانك جای مقدسی است كه نشود باهاش شوخی كرد. گفتند نه، بانك جای آرامی است، من هم گفتم نهخیر آقاجان، آنجایی كه آرام است C.C.U است نه بانك! پس تو هم از این مشكلات داشتی. آره، حسابی. یكی از مسؤولان شورای بازرگانی یك بار به من گفت كارهایی كه تو میآوری خیلی وقت شورا را میگیرد، نامتعارف است، برای دو سال دیگر خوب است! الان كه با هم حرف میزنیم حس میكنم این كار خیلی راضیات نمیكند، درست است؟ آره. ایدهآلات چیست؟ یك استودیوی بزرگ استاندارد كه تویش همه كاری انجام بدهی. تكنولوژی درجه یك دنیا. پس موافقی كه یك دلیل جذاب نبودن تبلیغات ما نداشتن امكانات است؟ آره، البته مشكل دیگر غیر از ابزار و وسایل این است كه ما خنگ هم هستیم. چون همیشه فكرمان به جای اصل موضوع، پی حاشیه است، میشود باز هم شكایت كنم؟ آره، بگو! من هشت تا تیزر برای كمیتة كاهش تقاضای موادمخدر سازمان ملل ساختم، ده تا هم برای ستاد كاهش تقاضای خودمان، هیچكدامشان پخش نشد. این را هم بنویس! شعار میسازم برایشان امیر قهرایی، چهرة شناخته شدهای است. كارگردان «چاق و لاغر» دوستداشتنی و «سمندون». او را در دوربین مخفیهای تلویزیون هم دیدهایم. قهرایی یكی از اولین كسانی است كه بعد از انقلاب، كار تیزرسازی را شروع كرد. او همچنان این كار را به همراه همسرش نسرین رفشا ادامه میدهد. آقای قهرایی از كی كار تیزرسازی را شروع كردی؟ از 14 سال پیش. وقتی كه تیزرسازی بعد از انقلاب آزاد شد. آخر آن اوایل حق نداشتی از این كارها بكنی. تازه وقتی تبلیغات تلویزیونی آزاد شد نمیتوانستی توی تبلیغ از چهره استفاده كنی. یعنی توی تیزرها آدم نبود؟ پس چه جوری تبلیغ میساختید؟ تبلیغ «گام به گام با كفش گام» را یادت هست؟ این را من ساختم. آن موقع فكر كردم، حالا كه نمیتوانم چهرة آدم به كار ببرم بیایم از پاها استفاده كنم، آدمهای در حال پروازی كه فقط پاهایشان معلوم بود. آن موقعها كامپیوتر هم نبود، بنابراین چند نفر را از یك میله آویزان میكردم و از پاهایشان فیلم میگرفتم. تبلیغهای معروفی كه ساختید كدامها بودند؟ پارسی كولا، پاك یادت نره، وش، موتورسیكلت تلاش. من چون بازار را میشناسم توی تیزرهایم مشتریها را هدف میگیرم. شعار هم میسازم برایشان. تأثیرش خیلی خوب است. پاك ظرف چند ماه فروشش پنج برابر شد. چه شد كه رفتید سراغ تیزرسازی؟ شما كه قبلش كار تلویزیونی میكردید. من همیشه كارم طنز بوده. این كار برایم درآمد خوبی داشت و فكر میكردم دردسر كمتری دارد. البته فقط فكر میكردم، چون از هر ده تا كاری كه میسازی هفت تایش نمیگیرد. پس شما هم مشكل تأیید تیزر دارید؟ بله. اینجا ایدة جدید و كار جدید دچار مشكل میشود. اذیت میكنند. اصلا شورای بازرگانی صداوسیما مینشیند كه دنبال ایراد بگردد. مسأله این است كه قسط آخر پولی كه به ما میدهند، منوط به گرفتن كد پخش است. وقتی كار، كد نگیرد پولی هم گیر ما نمیآید. پس چه كار میكنید؟ هیچی. یك مدت از ایران رفتم دوبی برای شركت ابتك تیزر میساختم. با شركتهای آلمانی و انگلیسی كار میكردم، ولی خب برگشتم. شما خودتان گروه مستقل دارید یا با شركتهای تبلیغاتی كار میكنید؟ من به عنوان فیلمساز تبلیغاتی همه جور كاری میكنم. هم به صورت مستقیم و هم از طریق شركتها. شما توی تبلیغاتی كه میسازید به جای توجه به دكور یا تكنیك فیلمبرداری بیشتر با كلام بازی میكنید، چرا؟ چون دوست دارم شخصیتهایم زنده باشند. شخصیتهای من آدم هستند، انسانهای معمولی. من و همسرم اول، قصه را مینویسیم بعد به تكنولوژی ساختش فكر میكنیم. برای همین شخصیت، واقعی حس میشود. نه این كه یكی بپرد هوا و دوربین دورش بچرخد! آن شخصیت پاك یادت نره، آن مرد چاق را از كجا پیدا كردید؟ رضا عظیمی را خودم پیدا كردم. آمده بود دفتر فیلمسازی ما، فكر میكرد میتواند اكبر عبدی بشود. البته جای درخشیدن نداشت. سر «پاك یادت نره» شخصیتاش را ساختیم و خیلی خوب تویش جا گرفت. به رضا گفتم انگ خودت است. صدایش هم خیلی قشنگ است، عین آلن دلون! من نفهمیدم، امیر قهرایی بالاخره فیلمساز است یا تیزرساز؟ خودم هم دوست دارم بدانم كدامش هستم. برای فرمهای كودكانهتر میآیند سراغ ما با تقریب نسبتا خوبی میشود گفت بازیگرهای دوست داشتنی كه چند سالی هست سر و كلهشان توی تلویزیون یا سینما پیدا نمیشود، مشغول تیزرسازی هستند. این قاعده در مورد نیما فلاح هم صدق میكند. البته نیما میگوید كه كار اصلیاش گرافیك است ولی مردم كوچه و خیابان، او و همسرش را بیشتر به عنوان بازیگر میشناسند تا گرافیست. سحرولدبیگی شاید در تلویزیون خیلی فعالتر از همسرش باشد ولی این دلیل نمیشود كه آنها چهرههای موفقی در ساخت تیزرهای تبلیغاتی نباشند. چند وقت است كار تیزر میكنی؟ از سال 74 ـ 73 كار گرافیك میكردم، به دنبالش پیشنهاد تیزر هم آمد. شنیدم یك موقعی با نیما بانكی كار میكردی؟ همه با هم بودیم. ولی بعد جدا شدیم. چون سلیقه و كارهایمان فرق میكرد. الان برای فرمهای كودكانهتر میآیند سراغ من. یعنی تو برای كارهایت امضا داری؟ همة آدمها یك جور امضا دارند. به نظرم بد نیست. چون هدف هنرمند این است كه شناخته شود. یعنی یارو تا نگاه میكند بفهمد كه اِ! این كار فلانی است. الان كار اصلیات تیزرسازی است؟ فقط تیزرساز نیستم. كار اصلیام گرافیك است. قیمت تیزرهایی كه میسازی چه حدودی است؟ بستگی به سفارشدهنده دارد. بعضی وقتها كار اینقدر جالب است كه خودت دوست داری آن كار را بكنی. اینجا پول خیلی مهم نیست. البته من فقط با «تك ماكارون» face to face میشوم. زحمت بقیة قراردادها با سحر است. ولدبیگی: ببین كار تبلیغات حرفهای است. ما زیر یك قیمتی نمیتوانیم كار بگیریم، اگر طبق تعرفه نگیریم بازارشكنی میشود. تیزرسازها الان برای خودشان صنف دارند؟ نه. زیرمجموعة صنف گرافیستها هستند. معروفترین تبلیغی كه ساختی كدام بود؟ تك ماكارون. از اولش صدای خودم بود: «تك ماكارونی». چرا چهرههای معروف یكییكی میروند سراغ تیزرسازی؟ همه فكر میكنند كه این كار خیلی پول دارد. میآیند كه یك گوشة زندگیشان را بگیرد. هر كسی میتواند تیزر بسازد، ولی مهم ماندن و صاحب سبك ماندن است. تیزری هست كه توی تلویزیون دیده باشید و خوشتان آمده باشد؟ ولدبیگی: مجموع تیزرهای لاستیك دنا و تبرك. تیزرهای سریالی اینجا بیشتر جواب میدهد. فلاح: شاید از نظر هنری چیز خفنی نباشد ولی تیزرهای كلامی هستند، تكیه كلام دارند. برای همین توی ذهن میمانند. این كه خودتان آدمهای شناخته شدهای هستید، چقدر روی مشتری تأثیر میگذارد؟ فلاح: تأثیری ندارد. ولدبیگی: بستگی به آدمش دارد، یكی خوشحال میشود، برخورد خوبی هم دارد. یكی اصلا میزند زیرش، چون از بازی دیشبت توی فلان سریال خوشش نیامده. چرا اینجا اینقدر ایدهها محدودند؟ چرا كار تازه نمیبینیم؟ چون كار بیشتر تبلیغاتی است تا هنری. تا یكی، یك كاری میكند بقیه لنگة همان را میسازند. ولدبیگی: تیزر Artwork نیست. نمیتوانی بگویی كار هنری است. تبلیغهای خارجی بیشتر حالت فیلم كوتاه دارند. اگر كسی بخواهد كار هنری كند میرود نمایشگاه عكس یا نقاشی میگذارد. چند نفری كار میكنید؟ من و سحر با هم ایده میدهیم و كار میكنیم. هیچوقت هم تا حالا تیزری با عوامل بیشتر از چهار، پنج نفر نساختهام. اصلا تا حالا چند تا تیزر ساختید؟ آخرین ویرایش:-
آخرین پست ها